فرات - پایگاه اشعار مذهبی

فرات سرور آب های دنیا و آخرت است و آب دو ناودان از ناودان های بهشت در آن جاریست

فرات - پایگاه اشعار مذهبی

فرات سرور آب های دنیا و آخرت است و آب دو ناودان از ناودان های بهشت در آن جاریست

✜ حــسـن تـب دارد، در خـواب گویـد نــزن سیـلـے 【ستمــگـر】 درد دارد):˙·٠•●♥

آخرین مطالب
بابا جان!
فهمیده ام در این شهر معنای سیری ام را
از ضرب دست خوردم، دندان شیری ام را...


  • جواد نصیر

هر کس ز پدر کینه به دل داشت تو را زد
یک پیر لعین نیزه نداشت با عصا زد
آنقدر زد آخر که عصا شد دو سه تکه
راضی نشد و بر دهنت با کف پا زد...


***************

از حسن هر کس که در دل ذره ای هم کینه داشت
نیزه ای پرتاب کرد و زخم بر جسمم گذاشت

تیر باران شد پدر من سنگ باران ای عمو
وای از سنگینی نعل سواران ای عمو

مادرم را گو ببیند قاسمش رعنا شده
سیزده ساله یتیمش هم قد سقا شده

بند بند پیکر من ای عمو از هم گسست
مفصلم از هم جدا شد استخوان هایم شکست

عده ای با نیزه و یک عده با تیرم زدند
دوره ام کردند و راحت تیغ و شمشیرم زدند

می شنیدم یک نفر فریاد زد در همهمه :
می زنم ضربه به پهلویش ز بغض فاطمه
  • جواد نصیر
زهیر بن قین...........

وقتی ما بر حـق هستیم چه باک از کشته شدن داریـــم؟
که به دیدار رسول خدا میرویم ...
بخدا اگر هزار بار بمیرم و زنده شوم حسیـن بن علی را ترک نمیکنم...


  • جواد نصیر
ما را نمانده است دگر وقت گفتگو
تا درد خویش با تو بگوییم مو به مو

از خار، گرچه گِرد حرم پاک کرده ای
تا شام و کوفه راه درازی است پیش رو...

خون گوشواره ها زده بر گوشهایمان
صد بغض مانده جای گلوبند در گلو

تنها گذاشتیم تنت را و می رویم
اما سر تو همسفر ماست کو به کو

بی تاب نیستیم...خداحافظت پدر!
بی آب نیستیم ...خداحافظت عمو

  • جواد نصیر
اسباب زحمتِ تو شده این گدا، ولی
  هرگز مباد از سر خود وا کنی مرا


  • جواد نصیر
در هیئتی که حال و هوای حرم پر است
یک شب مرا به شکل کبوتر بیاورید
ای مردمان حاجت! از این جا گذر کنید
حاجت هر آنچه هست، بر این در بیاورید


<
  • جواد نصیر
گویا غمی تمام دلم را خریده است
قلبم ز عشق بیرق ماتم کشیده است

دیشب صدای خسته ای از روی بام گفت :
قد قامت العزا که محرم رسیده است


<
  • جواد نصیر