فرات - پایگاه اشعار مذهبی

فرات سرور آب های دنیا و آخرت است و آب دو ناودان از ناودان های بهشت در آن جاریست

فرات - پایگاه اشعار مذهبی

فرات سرور آب های دنیا و آخرت است و آب دو ناودان از ناودان های بهشت در آن جاریست

✜ حــسـن تـب دارد، در خـواب گویـد نــزن سیـلـے 【ستمــگـر】 درد دارد):˙·٠•●♥

آخرین مطالب

۲۰ مطلب با موضوع «امام حسن( ع )» ثبت شده است

در ساعتی که عکس ضریحت دلم ربود...
فکرم به سوی حزن مدینه دری گشود...

زهرا میان شادی مردم به گریه گفت..
ای مردمان حسن پسر من مگر نبود...؟؟؟‬


  • جواد نصیر
این روزها کنار ضریح تو یا حسین
با معرفت کسی است که یاد حسن کند


  • جواد نصیر

ای کاش بشنوم سحری دست فرشچیان
بعد از حسین برای حسن میزند ضریح



  • جواد نصیر
باید نوشت روی ضـریـح جدیدتان //
یک سنگ قبر هم که ندارد حـسـن، حـسـیـن


  • جواد نصیر
همه گویند به انگشت اشاره
مگر این عاشقِ بیچارهِ دلدادهِ دلسوخته
ارباب ندارد !!!!!!!


  • جواد نصیر
چه رازهای غمینی به دل بهانه اوست .....
هنوز بین گلو بغض کودکانه اوست .....
خداکند غم او قسمت کسی نشود.....
عصا شدن یکی از دردهای شانه اوست.....

  • جواد نصیر
پایین پلک چشم تو دائم پر از نم است
چشمت قشنگ، سوی نگاهت ولی کم است

از بسکه اشک ریخته ای در عزای یاس
از بسکه کوچه پیش نگاهت مجسم است

رد شراره بر رخ تو نقش بسته است؟
یا ردپای ضربه سیلی محکم است؟

سنّت زیاد نیست ولی پیر گشته ای
این ارث مادری است که قدشما خم است

آقا فدات شم چقدر غصه میخوری
تصویر لحظه لحظه عمرت چه پر غم است

  • جواد نصیر
تمام عقده دل بین گریه ها این شد
بمیرم ای همه عشقم
حرم نداری تو ...


  • جواد نصیر

قصد این بار من از شعر که آقا بوده
قسمت انگار کمی روضه زهرا بوده

زهر در تن نه که از غم جگرش می سوزد
یاد مادر که بیفتد به سرش می سوزد

غرق آتش در و پروانه پرش می سوزد
از همان روز حسن با پدرش می سوزد

کودکی بود ولی رنج پدر پیرش کرد
غم مادر دگر از زندگی اش سیرش کرد

نه فقط زخم زبان از همه مردم بوده
زهر در بین غم وغربت او کم بوده

قاتلش آتش و آن خانه و هیزم بوده
دست سنگین همان کافر دوم بوده

  • جواد نصیر

السلام علیک یا مظلوم ....

*درباره عکس توضیح نمیدم ، هر کی فهمید چیه بی صدا با من گریه کنه



  • جواد نصیر