فرات - پایگاه اشعار مذهبی

فرات سرور آب های دنیا و آخرت است و آب دو ناودان از ناودان های بهشت در آن جاریست

فرات - پایگاه اشعار مذهبی

فرات سرور آب های دنیا و آخرت است و آب دو ناودان از ناودان های بهشت در آن جاریست

✜ حــسـن تـب دارد، در خـواب گویـد نــزن سیـلـے 【ستمــگـر】 درد دارد):˙·٠•●♥

آخرین مطالب

۳۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

ناامید از همه اینجا به پناه آمده است
عاشقی کنج حرم تکیه به دیوار زده ست

نقش اشکش شده آن گنبد رویایی باز
زیر لب آتش غم بر تن اذکار زده ست



  • جواد نصیر
باید نوشت روی ضـریـح جدیدتان //
یک سنگ قبر هم که ندارد حـسـن، حـسـیـن


  • جواد نصیر

اندازه تمام نفس های خسته ات
مادر به ما نفس بده تا نوکری کنیم



  • جواد نصیر

قسمتم نیست اگر یک سفر کرب و بلا
تو بگو:"نه" که همین نیز شنیدن دارد



  • جواد نصیر

تا به کاغذ می نویسم از فدک
می شود هم قافیه با آن کتک
با تو گویم حرفهای عاشـــقی
قصه ای از باغ زرد رازقـی

نسترن با یاس صـورت لاله ای
مرتضا با یارهجــده ساله ای
یاس از جور خزان افسرده بود
برگهایش رنگ نیلی خورده بود


نسترن با غنچه های باغ یاس
خسته وافسرده بودازداغ یاس
گفت احمد آه مظلومان دعاست
اشک مظلومان شفاعین دواست



  • جواد نصیر

برای بارش باران"خدا... خدا..." کافی ست
برای عشق و جنون شهر کربلا کافی ست

برای بی خردان زرق و برق این عالم...
غبـار چـادر زیــنـب بــرای مـا کـافی سـت

  • جواد نصیر

آن خیمه‌ی بی عمود را برپا کرد
یادی ز لب سوخته‌ی سقا کرد

در علقمه رفته ست سکینه از هوش
انگار ضریح ماه را پیدا کرد


  • جواد نصیر
همه گویند به انگشت اشاره
مگر این عاشقِ بیچارهِ دلدادهِ دلسوخته
ارباب ندارد !!!!!!!


  • جواد نصیر
بـر سـرِ قـبرِ مـادرِ عبّـاس
روضـه ی علقمـه نمی خوانی
درب هـا بسته است ، ای زائـر
پشتِ یـک در غریب می مانی
چـار قبـرِ غـریب آن گوشه
منـظرِ ایـن نگـاهِ بـارانی
آن طرف گنبدی رفیع و بلند
این طرف قبرها پُر از خاکند
تشنـه ام تشنـه آب ای مردم
یـک پیـاله شـراب ای مردم
پُرسشی ساده دارم از این شهر
می دهیـدم جواب ای مردم ؟
حـرم و گنبـدِ بقیع پس کو ؟
وَ چـرا شد خراب ای مردم ؟
نـاسـزا بـه علـی و آلِ علی
شد در این شهر باب ای مردم
آهِ دل تا به آسمان برخواست
حیدر اینجا هنوز هم تنهاست

  • جواد نصیر

اینجـــا ابتدای آخرین زمستان ِ بی توست
صـــدای مرا از عمق ِ فاجعه میشنوی
قبل از آمدن بهــــار
یا می آیی
یا می روم....

پی نوشت:
ترسم تو بیآییی و من آن روز نباشم ...


  • جواد نصیر