در اعتکاف نشستم به پای چشمانت
منی که بوده دلم مبتلای چشمانت
اشاره ای نه ، نگاهی نه ، من دلم راضی ست
به یک بهم زدن پلکهای چشمانت
تو آمدی و علی و پیمبر و زهرا
شدند زائر کرب و بلای چشمانت
*تو یک نگاه کن آقا ببین که بعد از آن*
*هزار بار بمیرم برای چشمانت*
- ۱ نظر
- ۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۹:۱۴