بالین عمو....
سه شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۱، ۰۹:۵۸ ب.ظ
چو قاسم عمو را ببالین بدید / برویش نظر کرد و آهى کشید
بگفتا عموجان فداى رهت / کنم جان بقربانى مقدمت
مرا آنچه بُد آرزو یافتم / چه گویم که سوى که بشتافتم
بگفت این و آندم همى جان سپرد /بجانان همه راز دل گفت و مرد
ز درگاه دارنده نشأتین / ندائى که صبرا لک یا حسین (علیه السلام)
میان دو کشته امام امم / نشسته همى بود با درد و غم
یکى کشته قاسم نا امید / یکى نعش اکبر جوان رشید
بگفتا عموجان فداى رهت / کنم جان بقربانى مقدمت
مرا آنچه بُد آرزو یافتم / چه گویم که سوى که بشتافتم
بگفت این و آندم همى جان سپرد /بجانان همه راز دل گفت و مرد
ز درگاه دارنده نشأتین / ندائى که صبرا لک یا حسین (علیه السلام)
میان دو کشته امام امم / نشسته همى بود با درد و غم
یکى کشته قاسم نا امید / یکى نعش اکبر جوان رشید
- ۹۱/۰۸/۳۰