مشک
يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۹:۱۴ ب.ظ
تو مشکتو تو آب زدی...
موجهای دریا شد آروم...
تا رو به ساحل اومدی...
بغضی نشست توی گلوم...
همون دم بود غربت دنیا شد نصیبم...
رو لب گل کرد ناله های امن یجیبم...
بلند شو بنگر که شمشیرارو کشیدن...
آخه می دونن بدون تو من غریبم...
اباالفضل...اباالفضل....اباالفضل....اباالفضل...
- ۹۱/۱۲/۱۳