فرات - پایگاه اشعار مذهبی

فرات سرور آب های دنیا و آخرت است و آب دو ناودان از ناودان های بهشت در آن جاریست

فرات - پایگاه اشعار مذهبی

فرات سرور آب های دنیا و آخرت است و آب دو ناودان از ناودان های بهشت در آن جاریست

✜ حــسـن تـب دارد، در خـواب گویـد نــزن سیـلـے 【ستمــگـر】 درد دارد):˙·٠•●♥

آخرین مطالب
حاجی شدنم پیشکشت مشهدی ام کن..
من طالب دیدار شما زود به زودم...


  • جواد نصیر
مـا را کبــوتـــرانه وفـادار کـرده استــــــ...


  • جواد نصیر

پروانه ام، گرمی کاشانه ام توئی!
بابا بزرگ! سبزی گلخانه ام توئی!
از شیر مادر است دلم کربلایی است
بابای خوب ِ مادرِ فرزانه ام توئی!



  • جواد نصیر

ناامید از همه اینجا به پناه آمده است
عاشقی کنج حرم تکیه به دیوار زده ست

نقش اشکش شده آن گنبد رویایی باز
زیر لب آتش غم بر تن اذکار زده ست



  • جواد نصیر
باید نوشت روی ضـریـح جدیدتان //
یک سنگ قبر هم که ندارد حـسـن، حـسـیـن


  • جواد نصیر

اندازه تمام نفس های خسته ات
مادر به ما نفس بده تا نوکری کنیم



  • جواد نصیر

قسمتم نیست اگر یک سفر کرب و بلا
تو بگو:"نه" که همین نیز شنیدن دارد



  • جواد نصیر

تا به کاغذ می نویسم از فدک
می شود هم قافیه با آن کتک
با تو گویم حرفهای عاشـــقی
قصه ای از باغ زرد رازقـی

نسترن با یاس صـورت لاله ای
مرتضا با یارهجــده ساله ای
یاس از جور خزان افسرده بود
برگهایش رنگ نیلی خورده بود


نسترن با غنچه های باغ یاس
خسته وافسرده بودازداغ یاس
گفت احمد آه مظلومان دعاست
اشک مظلومان شفاعین دواست



  • جواد نصیر

برای بارش باران"خدا... خدا..." کافی ست
برای عشق و جنون شهر کربلا کافی ست

برای بی خردان زرق و برق این عالم...
غبـار چـادر زیــنـب بــرای مـا کـافی سـت

  • جواد نصیر

آن خیمه‌ی بی عمود را برپا کرد
یادی ز لب سوخته‌ی سقا کرد

در علقمه رفته ست سکینه از هوش
انگار ضریح ماه را پیدا کرد


  • جواد نصیر