دوباره کرب و بلا خیمه گاه ماتم شد
زِ ناله های غم انگیز زینب کبری
دوباره چشم فلک توتیای شبنم شد
- ۰ نظر
- ۱۱ دی ۹۱ ، ۲۱:۳۲
ای اهل تسنن من دلی پر دارم
من ربط به گرد و خاک چادر دارم
وحدت به روی چشم ولی من شخصا
از دشمن مرتـــضی تنفر دارم
ضرب سیلی دیده ای را تار کرد/
مجتبی با زهر آن افطار کرد /
با غلاف تیغ
بازویی شکست/
شمر، روی سینه ی مولا نشست /
روی مه را، جوهر نیلی زدند/
دختری در کربلا سیلی زدند /
درب بیت وحی را افروختند/
خیمه ی اهل حرم را
سوختند /
میخ در پهلوی محسن را درید/
تیر شد بر حنجر اصغر رسید/
فاطمه
یعنی زدن در کوچه ها /
مادری را پیش چشم بچه ها
......................یا مادر
در سجده هنوز با تـ♥ــو سرسنگین ایم
دلبسته ی این زندگی رنگین ایم
دیوار وضوخانه پُر از آیینه است
این است که در نماز هم خودبین ایم
"میلاد عرفان پور"
دانی که چرا جغد به ویرانه نشیند به همه عـُـمر ؟
خاکم به دهن باد که آن جای یتیمان حسین است .
دانی که چرا کوفی و شامی شده بد نام ؟
خائن به حریم و هدف و راه حسین است
مرا عـهـدیـسـت با جـانـان که تا جان در بدن دارم
هـواداران کـویـش را چـو جـان خـویـشـتــن دارم
از کودکی به گردن ما شال ماتم است
نابرده رنج ، گنج به ما داده ای " حسین"!
امشب هوای باغ نگاهم بهاری است
واژه به واژه کار دلم بیقراری است
باران و رود و چشمه و دریا قلم شدند
برگ درخت و بال ملک دفترم شدند
بیتابم امشب و تب شعری گرفته ام
با جمع شاعران شب شعری گرفته ام