فرات - پایگاه اشعار مذهبی

فرات سرور آب های دنیا و آخرت است و آب دو ناودان از ناودان های بهشت در آن جاریست

فرات - پایگاه اشعار مذهبی

فرات سرور آب های دنیا و آخرت است و آب دو ناودان از ناودان های بهشت در آن جاریست

✜ حــسـن تـب دارد، در خـواب گویـد نــزن سیـلـے 【ستمــگـر】 درد دارد):˙·٠•●♥

آخرین مطالب

۲۱ مطلب با موضوع «امام حسین ( ع ) :: قمر بنی هاشم» ثبت شده است

همه دارند به پابوسی تو می آیند

طبق ِ معمول من ِ بی سر و پا جا ماندم ...



  • جواد نصیر

دیگر رقیه فهمید بابا دو بخش دارد
بخشی به روی نیزه بخشی به خاک صحرا

***
حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
می فروشم گوشوارم را اگر پیدا شود
در عوض انگشتری زیبا برایت میخرم




  • جواد نصیر

آب را گل نکنید
شاید از دور علمدار حسین
مشک طفلان بر دوش
زخم و خون بر اندام
می رِسد تا که از این آب روان
پر کند مشک تهی
ببرد  جرعه ی آبی برساند به حرم
تا علی اصغرِ  بی شیرِ رباب
نفسش تازه شود
و بخوابد آرام


  • جواد نصیر

ای کاش این غزل و غمش ابتدا نداشت
جغرافیای درد زمین کربلا نداشت

این شعر داغ زد به دلم تا نوشته شد
این بیت ها مرا به چه رنجی که وا نداشت

فرمان رسیده بود کماندار را و بعد
تیر از کمان رها شد و طفلی که نا نداشت...

  • جواد نصیر

ای آب فرات از کجا می آیی ؟
ناصاف ولی چه باصفا میایی

خود را نرساندی به لب خشک حسین (ع)
دیگر زچه رو به کربلا میائی ؟



  • جواد نصیر

خداوندا تو میدانی در آندم
چرا دست دعایم را نشاندم

نماز بی قنوتم را شب پیش
خدا، پشت سر عباس خواندم

رسیده عصر عاشورا، در این سو
صدای شیون و آن سو هیاهو

صدای اجنبی می آید از دور
علمدار حسین بن علی کو؟!؟


  • جواد نصیر
در کاسه غیر پسته خندان ندیده اند //
بادام تلخ درد یتیمان ندیده اند

گفتند: نیست از شب یلدا بلندتر //
پیداست اینکه "شام غریبان" ندیده اند


  • جواد نصیر
عاقبت لشگری از تیر گرفتارش کرد
به زمین خوردن در علقمه وادارش کرد

اولین مرتبه اش بود نشد برخیزد
تن بی دست خجالت زده از یارش کرد

دستش افتاد و نیفتاد علم از دستش
رحم الله به شیری که علمدارش کرد
  • جواد نصیر
صدای تیز کردن شمشیرها گوش شهر را پرکرده
امروز بازار آهنگران بسیار پررونق بود
شمشیرها تیز می شدند برای جنگ با دردانه ی هستی ...


  • جواد نصیر
عمو . رقیه . مشک . عطش . خجالت . شرمندگی ... :'(


  • جواد نصیر