
من بودم ودیوارهای کوچه ی بن بست
با کودکم در انتهای کوچه ی بن بست
طوفان گرفت و هردومان از ترس لرزیدیم
لعنت براین آب وهوای کوچه ی بن بست
پایم به سنگی گیر کرد و کوزه ام افتاد
من ماندم وهول و ولای کوچه ی بن بست
در گودی زیر دو چشمم می توانی دید
گودال سرخ کربلای کوچه ی بن بست
- ۱ نظر
- ۲۱ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۵۶