فرات - پایگاه اشعار مذهبی

فرات سرور آب های دنیا و آخرت است و آب دو ناودان از ناودان های بهشت در آن جاریست

فرات - پایگاه اشعار مذهبی

فرات سرور آب های دنیا و آخرت است و آب دو ناودان از ناودان های بهشت در آن جاریست

✜ حــسـن تـب دارد، در خـواب گویـد نــزن سیـلـے 【ستمــگـر】 درد دارد):˙·٠•●♥

آخرین مطالب

۱۴۸ مطلب با موضوع «امام حسین ( ع )» ثبت شده است

رفتن تو می زند آذر به خیلی چیزها
زل زده از روی تل خواهر به خیلی چیزها

گفتی ابن الحیدرم آخر نمی دانی مگر
می شود حبّ علی منجر به خیلی چیزها

دیده جای خالی ات را آن سوار و دوخته
چشم بر گهواره بر معجر به خیلی چیزها

  • جواد نصیر

ای کاش این غزل و غمش ابتدا نداشت
جغرافیای درد زمین کربلا نداشت

این شعر داغ زد به دلم تا نوشته شد
این بیت ها مرا به چه رنجی که وا نداشت

فرمان رسیده بود کماندار را و بعد
تیر از کمان رها شد و طفلی که نا نداشت...

  • جواد نصیر

غم و درد و بلا کوچه به کوچه
تب و اشک و عزا کوچه به کوچه

میان کوفه گرداندند سر را
به روی نیزه ها کوچه به کوچه

  • جواد نصیر

روزگار اسیری زینب
مثل شبهای شام تاریک است
کوچه پس کوچه های اینجا هم
مثل شهر مدینه باریک است

مردمانش به جای دسته ی گل
تازیانه به دست می گیرند
تا نمک روی زخم ما بزنند
پیش ما کف زدند و رقصیدند

  • جواد نصیر

ای آب فرات از کجا می آیی ؟
ناصاف ولی چه باصفا میایی

خود را نرساندی به لب خشک حسین (ع)
دیگر زچه رو به کربلا میائی ؟



  • جواد نصیر

کربلا نرفتن سخت است...
کربلا رفتن سخت تر !
تا نرفته ای شوق رفتن داری...
تا رفتی شوقِ مُردن !
کربلا رفته ها می دانند؛
بعد از کربلا روضه ی حسین؛
حکمِ زهر دارد برای دلِ اوراق شده زائر !
آخر اینجا؛
دیگر عبّاس نیست؛
تا آرام شوی در حریم امنش...


  • جواد نصیر

این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام
رحم کن بر من و احوال به هم ریخته ام

منم آن عاشق جامانده ی روز عرفه
سر به زیرم سر اعمال به هم ریخته ام

آرزو داشتم امسال بیایم عرفات
گریه دار از غم هر سال به هم ریخته ام

  • جواد نصیر

بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست
به تن این همه سردار سری نیست که نیست

بنویسید که خورشید به گودال افتاد
و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست

آتش از بال و پر سوخته جان میگیرد
زیر خاکستر ما بال و پری نیست که نیست


  • جواد نصیر

در پیش گریه های تو این گریه ها کم است
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است



  • جواد نصیر

خداوندا تو میدانی در آندم
چرا دست دعایم را نشاندم

نماز بی قنوتم را شب پیش
خدا، پشت سر عباس خواندم

رسیده عصر عاشورا، در این سو
صدای شیون و آن سو هیاهو

صدای اجنبی می آید از دور
علمدار حسین بن علی کو؟!؟


  • جواد نصیر